برای برخی شاید این سوال مطرح باشد که با توجه به شرایط اقتصادی و میزان درگیری مردم اصلا برای چه باید سفر کرد؟ یا اصلا سفر رفتن وقت تلف کردن نیست؟ برخی از افراد خود را در کارها و برنامه های روزانه خودشان غرق کرده اند به این ترتیب برای خیلی از فعالیت ها زمان کافی ندارند. به همین دلیل سعی می کنند تا برخی از کارهایی که می شود را حذف کنند. متاسفانه معمولا سفر کردن در صدر لیست حذفی قرار میگیرد. اما واقعا چرا باید سفر کرد؟
انسانها نیاز های متفاوتی دارند که برای بهره مندی از یک زندگی مناسب نیاز است تا به این نیاز ها توجه شود. این توجه البته نباید معطوف به یک نوع نیاز خاص باشد و باید همه نیاز ها مورد توجه قرار گیرند. پنج نیاز اصلی ما عبارت اند از نیاز به بقا، نیاز به قدرت، نیاز به آرامش، نیاز به عشق و نیاز به تفریح.
در خصوص نیاز به بقا که واضح است هر انسانی این نیاز را درار است و به صورت غریزی برای آن تلاش می کند.
نیاز به قدرت اما در برخی از جنبه های زندگی به صورت واضحی قابل مشاهده است. حتما برایتان پیش آمده است که در محیط کار تلاش همکارانتان را برای به دست آوردن قدرت دیده باشید. این تلاش یک نمونه از توجه به این نیاز است.
نیاز به عشق و آرامش نیز از این قاعده مستثنی نیستند و افراد تلاش زیادی برای رسیدگی به این نیاز های خود انجام می دهند. در برخی موارد حتی شاهد برنامه ریزی و صرف بودجه هم برای برآورده سازی نیاز های مختلف هستیم. اما متاسفانه نیاز به تفریح اغلب مورد بی مهری واقع می شود.
اما نکته مهم در این میان این است که استعدادهای ما زمانی بروز می کنند که به تمام نیازهایمان توجه کنیم. برایتان شاید پیش آمده باشد که در اطرافتان کسانی باشند که علی رقم دست آوردهای قابل توجه در بسیاری از زمینه های تخصصی به تفریح هم توجه می کنند. علت این پدیده همان طور که اشاره شد توجه همزمان به نیاز های مختلف است که به افراد این قابلیت را میدهد که در سایر جنبه های زندگی خود با راندمان بیشتری کار کنند.
اگر شما هم تجربه مشابهی در این زمینه دارین خوشحال میشویم با ما در میان بگذارید.